پری ها ، دلنوشته های یک دختر
دلنوشته هایی برای زنان و دختران ، اشعار عاشقانه و مطالبی برای دختران 
نويسندگان

یک سفر دو ساعته دم غروب چیزی که مدتها بود دلم میخواست انجام بدهم. کار روزگار و ببین طی مسافت

دو ساعته برای انجام کاری و برگشتن به خونه اونقدر عادی و معمولی بود که فکر نمیکردم یه روزی دلم

براش تنگ بشه و این بیرون رفتن کاری برام مثل یه سفر باشه. دیدن ادمها ، دیدن ساختمانها، دیدن

ماشینها توی خیابون ، حتی موندن پشت چراغ قرمز و دیدن مردمی که از روی خط عابر عبور میکنند،

چقدر دلتنگشون بودم.

 

همیشه از جاهای ساکت فراری بودم یادمه یکی از دوستانم خونه اش و عوض کرد، وقتی رفتم دیدنش

محیط شهرکی که خونه اش بود اونقدر ساکت بود که اگه کسی سر خیابون بلند حرف می زد صداشو

می شد  از ته خیابون شنید. نه صدای ماشینی نه صدای بازی بچه ها ، سکوت مطلق . بهش گفتم

من دو روز هم اینجا تحمل نمیارم و دیونه میشم. 

 

الان خیابون خونه ما درست شده مثل محل خونه دوستم سوت وکور. غیر از صدای ماشین نون خشکی

اونم دو سه روز یک بار و صدای عبور ماشینها اونم تک و توک، صدایی نمیاد. تمام دیروز توی حیاط خونه

داشتم به صداها گوش میکردم به صداهایی که به گوشم نمی رسید. همیشه روزهای تعطیل صدای

بچه ها از توی کوچه می اومد که جیغ می کشیدن و بازی میکردن ماشین میوه فروشی و نون خشکی

بود که می اومد و می رفت .

 

همسایه ها می اومدن جلوی درخونه هاشون و با هم گپ می زدن خوبی محله ما اینه که خونه هاش

اپارتمان نیست و همه همسایه ها بالای سی ساله ساکن هستن و تقریبا برای هم مثل خانواده هستن.

برای همین همیشه جلوی در خونه یکی از همسایه ها جمع میشن و به قول مامانم میتینگ بر گزار میکنند ،

یادش بخیر. دیگه از اون اجتماعات هم خبری نیست ،

 

یادمه عصرا که از کار بر میگشتم مامان خونه نبود وقتی زنگ می زدم که کجاست میگفت با همسایه ها

جمع شدیم آش بپزیم یا برای یکیشون سبزی پاک کنن یا رب و یا نذری بپزن .همیشه خدا کاری برای انجام

دادن برای هم داشتن.حتی گذر زمان و اپارتمان نشینی و غریبه شدن همسایه ها با هم توی محله ما اثری

نداشت و هنوز هوای همو داشتن و بهم سر می زدن .

 

حالا فقط با تلفن با هم در تماس هستن یا در صفحات مجازی گروه تشکیل دادن و باهم در ارتباطن . مامان من

خیلی جالب با این قضیه برخورد میکنه، مثلا اگر پستی می فرسته و لایکش میکنند از لایک کردن طرف

مقابل تشکر میکنه. هر چی مگم مامان جون نیاز نیست شما از کسی که از پستت خوشش اومده تشکر

کنی . میگه نه عزیزم زشته ادب حکم میکنه که ازش تشکر کنم.

 

حتی وقتی برای ما چیزی ارسال میکنه اگر فقط تشکر کنیم شب که میریم خونه

میگه پستی که براتون فرستادمو دیدین؟  اگر بگم دیدم ، میگه خب چی برات فرستادم !! اینجاست که

مچمو میگیره و می فهمه پستش و ندیدم و فقط لایکش کردم. خلاصه که با نسل قدیم و تکنولوژی روز

اینجوری درگیریم.

 

می خواستم بگم کرونا با روابط ادما کاری کرده که هیچکس فکرشو نمی کرد که یک روزی حتی نتونیم از

در خونه هامون بیرون بیاییم و به ناچار پناه ببریم به دنیای مجازی برای دیدن عزیزانمون و تشکر کردن از

پسندیدن پست ارسالیمون.


برچسب‌ها: سفر لایک بازی صدا کرونا
[ دو شنبه 5 آبان 1399 ] [ ] [ پری ها ]

هر روز  گوشی موبایلش رو چک می کرد . هر ده دقیقه یا نیم ساعت، تا ببیند در صحفه مجازی اش آخرین بار کی آنلاین بوده است .

ساعتی که صفحه نشون می داد همون ساعتی بود که ، گفته بود : خداحافظ .

دوستش داشت ،نگرانش بود. ولی کاری جز صبر از دستش بر نمی آمد. اینکه صبر کند تا این بیماری لعنتی ( کرونا ) از بدن ( او) رخت بربندد. نمی توانست به زبان بیاورد که دوستش دارد .هم خودش ، هم او .

ولی با زبان بی زبانی به هم می گفتن که همدیگر را دوست دارند. پیام دادنهای هر روز او در بدترین شرایط بیماری و جسمانی و گزارش کوتاهی از روند بیماری و درمان و احوال پرسیدنش. 

پیش خود می گفت درست است نمی گوید دوستم دارد ولی همین به یاد بودنها ، همین پیام دادنهای کوتاه ، همین که می پرسد،خوبی ؟

یعنی، دوستت دارم . آخر چرا ما همه منتظریم تا کسی به زبان به ما بگوید دوستمان دارد، مگر با نگاه کردن ، پیام دادن، نمی شود گفت که دوستت دارم .

همین که وقتی با خستگی و درد ، چشم باز میکند و با کلماتی پس و پیش و غلط ، پیام می دهد: سلام . کجایی؟ خوبی؟ یعنی بدان دوستت دارم  

این دوست داشتنها بهتر از صد بار گفتنش است

به زبان گفتن و در عمل انجام ندادن نمی ارزد .

باز گوشی را به دست گرفت تا ببیند آنلاین شده یا نه.

 


برچسب‌ها: دوست داشتن آنلاین نگران کرونا سلام
[ جمعه 7 شهريور 1399 ] [ ] [ پری ها ]

   روزهایی که چیزی به ذهنم نمی رسه برای نوشتن، به این فکر میکنم که چرا یک وقتهایی می تونم روی موضوعی تمرکز کنم و بنویسم و بعضی وقتها نمی شه. این چند روز درگیر یه سری کارها بودم که کلا اجازه نداد به نوشتن فکر کنم .

الان هم تقریبا نیم ساعتی هست که صفحه وورد بازه و من به صفحه سفیدش خیره شدم و دنبال کلمات مناسب می گردم ولی انگار کلمات مناسب رفتن تعطیلی اخر هفته .             

داشتم فکر می کردم که بوی رنگ و صدای اسپری رنگ شنیدم.

رفتم حیاط ببینم سر و صداها برای چیه. دیدم نادر با اسپری رنگ جلوی در حیاط و خط کشیده و برای کسانی که میخواهند وارد حیاط بشوند مرز مشخص کرده که تا همون محدوده وارد بشوند .

یعنی شامل حال ما که از بیرون  وارد خونه می شویم هم هست. کفشها را باید داخل محدوده خط کشی در بیاوریم و با دمپایی که کناری گذاشته بریم و ظرف ضدعفونی و برداریم . یعنی اخر رعایت کردن پروتکل بهداشتی در خانه ما رعایت می شود.

گذشته از این ماشین نازنینم که الان چند ماهی میشه که هر شب باید کامل شسته و ضدعفونی بشه بعد وارد حیاط بشود. بیچاره دخترم رنگ به روش نمونده . این هم از شرایطی که کرونا برای ما فراهم کرده .

خلاصه که با این وسواسی که ما پیدا کردیم به سلامتی و میمنت اگر کرونا رختشو جمع کرد رفت ما چطور می خواهیم به زندگی عادی برگردیم. امروز داشتم فیلم نگاه می کردم توی فیلم  روبوسی چندتا دوست و نشون میداد

یهو دلم برای روبوسی و بغل کردن دوستام تنگ شد، الان چندین ماه هست که حتی با هم دست هم ندادیم چه برسه به بغل کردن و روبوسی . قبلنا این برخوردا چقدر عادی بود و حالا برامون دست نیافتنی و دوررررر شده .

 حالا باید حتی از نزدکترین دوستت دور باشی و فاصله بگیری . سر شب داشتم با دوستم توی واتساپ حرف می زدم بهش گفتم چقدر دلم براش تنگ شده خندید گفت مگه هر روز منو نمی بینی ؟ گفتم،

اره ولی انگار تو توی یک سلول هستی و من هم سلول کناریت نمی تونم حتی باهات شوخی کنم و غلغلکت بدم . آخه خیلی غلغلکی هستش و نقطه ضعفشه و بهانه ای برای من که اذیتش 

کنم . تا یک سال پیش حتی این کار برام دور و دست نیافتنی نبود، ولی حالا خنده دار و گریه دار شده .

توی این شرایط فقط می تونیم بگیم امیدواریم به خیر بگذره ، فقط همین ...

فردا اولین کاری که می کنم به دوستام می گم که دوستشون دارم و اینکه چقدر دلم براشون تنگ شده و اینکه خوشحالم که سلامت هستن . همینکه سالم هستن برام کافیه .


برچسب‌ها: دلتنگی پروتکل کرونا ضدعفونی روبوسی سلول غلغلک دوست داشتن
[ جمعه 27 تير 1399 ] [ ] [ پری ها ]

در این روزهای وانفسا بیا قایقی باش برایم و ببر مرا با خود به جایی دور

جایی که فقط من باشم و تو

نه کرونا و نه ماسک، که انوقت بتوانم لبهایت را ببوسم

از نزدیک به چشمهایت خیره شوم تا بتوانم در آنها غرق شوم

هورم نفسهای گرمت بر صورتم، ضربان قلبم را تند تر کند

دستهایت که میان موهایم گره می خورد

صدای ضربان قلبت که قلبم را صدا می زند

بیا قایقی باش برایم و ببر مرا با خود به جایی دور

بپیچ در من همانند پیچک ، درنورد مرا

ساحل باش، دریا باش، کوه باش، جنگل باش، رودخانه باش

جهان باش برایم .

بیا و قایقی باش برایم


برچسب‌ها: قایق دریا کوه کرونا نقس بوسه قلب جهان
[ یک شنبه 22 تير 1399 ] [ ] [ پری ها ]

سلام عزیزان دل 

دغدغه های این روزهای ما خیلی زیاد شده ، کرونا ؛ پاندمی؛ قرنطینه ؛ دور کاری ؛ سرکار رفتن ؛ شستن دستها ؛ استفاده از محلول ضد عفونی و ماسک زدن ...

خلاصه که این ماسک زدن جزء لاینفک لباس تن و به عبارتی صورت شده است.

زدن یا نزدن ؛ اهمیت دادن یا بی اهمیت بودن به این موضوع یکی از دغدغه های این روزهای کل دنیا شده . بیاییم به سلامتی خود و اطرافیانمون توجه کنیم و برایمان مهم باشند

و تنها راهی که میشود این اهمیت را نشان بدهیم زدن ماسک است.در صف سبزی فروشی ، نانوایی ، میوه فروشی فاصله مناسب را رعایت کنیم تا بتوانیم از این شرایط ویژه عبور کنیم.

پس بیایید از امروز و همین حالا به خودمون  قول بدهیم اگر ناچار هستیم بیرون برویم ماسک بزنیم و فاصله مناسب را با دیگران رعایت کنیم .

اخر این ماسک مگر چقدر سنگین است که حوصله نداریم روی صورتمان تحملش کنیم یا نکند تحمل کردن دستگاه ونتیلاتور راحت تر هست؟؟؟ 

همونطور که میدونید یکی از علائم بیماری کرونا مشکلات حاد تنفسی هستش وقتی شخصی ریه هایش درگیر می شود برای اینکه بتواند نفس بکشد به دستگاه ونتیلاتور وصل می شود

که برای حمایت ﺗﻨﻔﺴﯽ ﺑﺎﯾﺴـﺘﯽ ﻟﻮﻟـﻪ در ﻧـﺎي ﺑﯿﻤـﺎر ﮔﺬاﺷﺘﻪ ﺷﻮد و ﺑﻪ دﺳـﺘﮕﺎه ﻣﮑـﺎﻧیکی ﺗﻨﻔﺴـﯽ وﺻـﻞ ﺷﻮد.اون لوله تا وسط نای برده می شود که دردناک است

و برای اینکه بدن دچار از بین رفتن و خشک شدن ماهیچه ها نشود باید بیمار را زیر دستگاه جا به جا کنند که مانع این اتفاق بشوند

که علاوه بر درد بسیار زیاد این بیماری

باید درد دستگاه را تحمل کرد و آسیبی که به حنجره می زند تنها یکی از این مشکلات استفاده از دستگاه ونتیلاتور هستش.

پس تحمل کردن یک ماسک که حتی به زور 50 گرم می شود کار راحت تری هستش.

پس بیایید ماسک بزنیم 


برچسب‌ها: ماسک کرونا مشکل حاد تنفسی ونتیلاتور
[ یک شنبه 22 تير 1399 ] [ ] [ پری ها ]

سلام به دخترا ی خوب و خوشگل کشورم ایران

امروز خواستم راجع به معرفت و دوست داشتن تو وبلاگ بنویسم ولی نمیدونم چرا ذهنم از مسیر اصلی خودش مرتب منحرف میشه و نمی تونم اونو توی یک مسیری که دلم میخاد حرکت بدهم. شاید هم ذهنم غیر مستقیم بهم میگه ببین همیشه معرفت داشتم و هر مسیری رو می خواستی باهات همقدم و همراه بودم ولی الان دیگه می خواهم راه خودمو برم تا بهت بگم بی معرفتی یعنی چه. کاری از دست من ساخته نیست فعلا من نیازمند اون هستم و اون راه بی معرفتی در پیش گرفته و همراهی نمی کنه.

تو این گیرودار بحث با ذهنم و شاخه پریدن هایش بودم که یهو، یاد حرف های بزرگان قدیمی افتادم که چه زیبا در مورد خود و جامعه حرف می زدن. البته منظورم از بزرگان سعدی، فردوسی، مولوی، حافظ و... اینها نیست. بلکه منظور در اینجا، کسانی هستند که سنی ازشون گذشته و لابه لای تجربه روزگار، کلمات قصار و به قول خودشون با معرفتی هم گفتن تو حین نوشتن این مطالب یاد گفته بهروز وثوقی افتادم که گفته:

من نه «ﺁﺭﺯﻭﯼ» ﮐﺴﯽ ﻫﺴﺘم ﻭ ﻧﻪ « ﺁﻭﯾﺰﻭﻥ » ﮐﺴـﯽ

ﻣﺎ ﺍﮔﺮﻡ ﻇﺎﻫﺮﻣﻮﻥ ﺑﻪ ﻗﺸﻨﮕﻲ  ﺧﯿﻠﻴﺎ ﻧﻴﺴﺖ ﭘﻴﺶ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻴﻢ ﮐﻪ ﺑﺎﻃﻨﻤﻮﻥ ﺍﺯ ﺧﯿﻠﻴﺎ ﻗﺸﻨﮕﺘﺮﻩ ﺻﺎﺩﻗﺎنه ﺑﺪ باﺵ ﺍﻣﺎ با دروغ و ظاهر ﺍﺩﺍﻯ ﺧﻮﺑﺎ ﺭﻭ ﺩﺭ نیار

درسته ما مست می کنیم ولی تو جیب ملت دست نمی کنیم

واقعا هم اگر هر کدوم از ما این قانون ظاهرا ساده را رعایت کنیم فکر می کنم بسیاری از مشکلاتمون حل بشه معرفت و دوست داشتن خالصانه و بدور از هر گونه چشمداشت ما به یکدیگر، کم شده است شاید چون به خودمان رحم نمی کنیم خداوند هم انگار ما رو به حالمون رها کرده، خیر و برکت داره از بین ما میره . انگار به نام و چهره و مقام همدیگر را می شناسیم ولی به اعتماد، انسانیت، محبت ، دوست داشتن و مکارم اخلاق از همدیگر خیلی دور و کاملا بیگانه شده ایم.

آی داداش اون ماسک به قیمت دویست تک تومنی سه چهار ماه قبل رو که الان داری چهار هزار تومن می فروشی، می دونی داری به هم وطن، همشهری، همسایه و... خودت می فروشی نه به موجوداتی از کرات دیگر؟ انصاف و رحم هم خوب چیزیه ؟ به هم رحم کنیم تا خدای رحمان و رحیم که ارحم الراحمین است به همه ما رحم کند. در ضمن اگر من پول نداشته باشم ماسک به فلان قیمت بالا بخرم می دونی ممکنه ویروس کرونا بگیرم و از طریق من، حتی زن و بچه های تو هم بیمار شوند؟ پس ما زندگیمون به همدیگه وابسته است اگر به دیگری رحم کنیم در واقع به خود و خانواده خودمون رحم کرده ایم.

خلاصه  دخترای خوشگل و ناز ایرانی، حکایت زندگی ما شده مثل "دکمۀ پیراهنِ"

اولی رو که اشتباه بستی تا آخرش اشتباه می ری

بدبختی اینه که زمانی به اشتباهت پی می بری که رسیدی به آخرش...  

همین قدر بسه و دیگه نمی خوام زیاد طولانیش کنم، به قول شاعر خوب عمان سامانی :

من از مفصل این نکته مجملی گفتم         تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل

توضیحات : میرزا نوراﷲ بن میرزا مشهور به عمان سامانی از شاعران معروف شهر سامان از توابع شهرستان شهرکرد استان چهارمحال و بختیاری ایران است. این شاعر خوش سخن در سال ۱۲۶۴ ق. متولد و در شب سه‌شنبه دوازدهم شوال سال ۱۳۲۲ ه.ق. درگذشت.


برچسب‌ها: رحم دختر خوشگل عمان سامانی کرونا بهروز وثوقی دختر ناز معرفت
[ دو شنبه 15 ارديبهشت 1399 ] [ ] [ پری ها ]

سلام دخترهای خوشگل و ناز ایرونی

باز مثل قبل هوس کردم که درباره این مهمان ناخوانده یعنی ویروس کرونا صحبت کنم توی مطلب قبلی درباره فوائد و مضرات ویروس کرونا صحبت کردم (برید نوشته قبلی من تو وبلاگ رو ببینید تنبل بازی در نیارید) منتهی این بار قصد دارم تو یه زمینه دیگه راجع به اون صحبت کنم البته کلا صحبت کردن درباره اونو دوست ندارم ولی خوب موضوع روز جامعه است و خودم هم درگیر اون هستم مادرم در گیر اون است؛ برادرم در گیر اون هست، همکارم درگیر اون هست، همسایه ام و ... خلاصه اینکه همه ما در گیر اون هستیم نمیشه اونو دید و بگی وجود نداره خوب بد زشت زیبا نحس و... بالاخره است کنارمون هست شاید الان روی کیبورد کامپیوترم باشه من نبینم وای چی گفتم من . چخه کرونا چخه برو ...

امروز نمی خوام برم تو این وادیها. بلکه میخام برم راجع به آمار دقیق کرونا و اینکه چقدر کشته و مرده داده بحث کنم . شیرین خانم همسایمون میگه آمار اینها دروغه همین دیروز محله داداشمون چهار پنج تا کرونا گرفتن مردند اونم محله کوچیک اونها وقتی این همه بمیرن چطور ممکنه تو این کشور به این بزرگی فقط صد نفر بمیرن محاله. آمارشون دروغه دارن به ما کلک می زنن . الهی .... شروع کرد به اونجور حرفها زدن که درست نیست بنویسم.

دیروز مامانم بهم گفت پری جون برو از میوه فروشی سر کوچه دو کیلو گوجه و خیار بخر و چند دسته سبزی . شال و کلاه کردم رفتم بیرون دیدم وای نگاه کن چه جمعیتی ریختن بیرون ...انگار نه انگار چیزی هست خلاصه با ترس و لرز رفتم داخل میوه فروشی . دیدم میوه فروش محله حسن آقا نه ماسکی زده و نه دستکشی، داره با یکی از مشتریانش راجع به آمار کرونا حرف می زنه مشتری میگه ببین آمریکا ویروس قلع و قمع کرده اسپانیا ، فرانسه ، انگلستان و... همه جا از کشته پشته ساخته روزی هزاران نفر می میرن تازه اینجا میگن فقط اینقدر آمار داریم محاله به جون حسن آقا اینها الکی میگن. (نکته مهم اینکه : اگه زن حسن آقا بشنوه به جون شوهرش قسم الکی خوردن چنان بلایی سرش بیاره که هزار بار آرزوی کرونا گرفتن بکنه . زنش اینقدر هوای شوهرش رو داره که همیشه میگه : به نام خدایی که زن آفرید ..... برت پیت من را حسن آفرید)

توی شرکت علاوه بر بحث کرونا ، یکی از مباحث مهم همکاران، تعداد آمار کشورمون و سایر کشورهاست همکارا شروع به مقایسه می کنن و هر کدوم یک حرفی و نظری می دهند منم هاچ واچ اونها رو نگاه می کنم میگم خدایا توبه خدایا توبه .... حالا چرا این جمله رو میگم بماند ( راستش خودم هم نمیدونم چرا میگم ولی خوبیش اینه حداقل مفت و مجانی چند بار خدایا توبه گفتم اگه توبه گرفت که چه خوب و اگر نگرفت اون دنیا بهونه دارم بگم خدایا من هر روز و مرتب میگفتم ولی تو قبول نکردی حالا اینجا بی خیال شو از گناهامون بگذر)

خلاصه هر کی هر حرفی دلش میخاد میزنه و همه آمار و ارقام زیر سوال می بره . من به راست و دروغ آمارها کاری ندارم چون نه مسئول و مدیر جایی هستم و نه دستی در سیاست دارم و نه صاحب منصب و مقامی در وزارت بهداشت . من یک کارمند حقوق بگیر شرکتی توی این تهران خیلی بزرگ هستم . به عنوان کارمند یک شرکت و حتی به عنوان یک دختر ایرانی می تونم بگم که: این آمارها خدا کنه راست باشه یعنی دروغشون، راست باشه و آمار کرونا این قدر زیاد نباشه ( وای خدای من، منم الان گفتم دروغشون ....) ولی من میخام از چیزی دیگه صحبت کنم

صحبت من اینه که این آمارها رو من ، مادرم ، برادرم، عمو، خاله ، دایی، عمه ، همسایه ، هم محله ای، همشهری و... همه با هم می سازیم کسی از بیرون کشور عزیزمون ایران که برای ما آمار نمی سازه هر چی هست تو همین کشورمون است و با دست توانای خودمون می سازیم ( خدایش این دست توانا رو خوب اومدمآرام ) ما هستیم که آمار می سازیم و راجع به چیزی که خودمون می سازیم بحث می کنیم.

هیچ موقع نگیم مرگ و مردن برای همسایه است اگر رعایت نکنیم خدای ناکرده میریم تو این آمارها. وقتی توی محله ها، خیابون ها، بوستان و پارکها، فروشگاههای بزرگ، صف تاکسی و اتوبوس و مترو، سوپرمارکت ها و... گروه گروه آدم می ریزه که به نظرم خیلی هاشون ضرورتی نداره بیان بیرون، این آمار خدای ناکرده میره بالا. این آمار علاوه بر نشان دادن بی کفایتی مسئولین، نشان از بی مبالاتی خود ما هم داره . ما هم مقصیرم ما هم رعایت نمی کنیم توی این آمار همه ما به نوعی نقش داریم .

به نظرم یک کشته از کرونا هم زیاده، حتی یک مریض و ناخوش از کرونا خیلی زیاده، چرا فلان کشور مثل نیوزلند و یا کشوری مانند ویتنام که هم مرز با چین است کرونا رو کنترل کردند ولی ما نتونستیم ؟ چون مردمش رعایت کردند آنها به آمار توجه نکردند که کم هست بریزن بیرون . گفتن که قبل از اینکه بیاد و دنبال آمارش بریم بهتره نگذاریم اصلا شیوع پیدا کنه و اینگونه موفق شدن . رمز موفقیت را کشف کردن .

آمار دقیق یا نادقیق کرونا رو همه ما با رفتارمان می سازیم نوع و سبک زندگی ما مشخص کننده تعداد بیماران کرونا در جامعه است. قرنطینه سخت است بله قبول دارم برای خود منم سخت است اما چاره ای نیست بهتر از این است که خدای ناکرده عزیزانی از هم وطنان خود را از دست بدهیم . کرونا مثل بسیاری از حوادث و بلایا ، یا خود به خود و یا با دارو، بالاخره روزی تموم می شود، مهم این است که ما چه رفتار و عکس العمل مثبتی در مبارزه با آن داشتیم. مهم اینه ما در کجای مبارزه با این بیماری و دفاع از سلامت هموطنان خودمون ایستاده ایم و چه نقش موثری در کنترل و نابودی آن داشته ایم؟

هر کدام از ما جزئی از یک پازل هستیم بیایید تکه خوبش در جای مناسبش باشیم تا فردای ویروس کرونا، خدای ناکرده حسرت خیلی از بی مبالاتی هامون رو نخوریم

آمار دقیق ویروس کرونا رو بی خیال، قرنطینه و رعایت بهداشت را ملاک قرار دهیم . مهم این است.

شاد و تندرست باشید.


برچسب‌ها: کرونا ویروس کرونا درمان کرونا قرنطینه آمار کرونا آمار دقیق ویروس مبارزه با کرونا آمار کرونا
[ پنج شنبه 11 ارديبهشت 1399 ] [ ] [ پری ها ]

روزها از پی هم گذشتن و ما همچنان محصور در خانه و دور ازهم هستیم. هیچکس فکرشو نمی کرد که کسی یا چیزی بتونه مردم و از هم دور کنه یا کاری کنه که خیابونهای شلوغ  و پر رفت و آمد تمام دنیا خالی بشه .جوری که حیونها وارد این حریم بشن .

چند روز پیش یه کلیپ دیدم که توی ونیز اونقدر اب اطراف شهر تمیز شده که یه عروس دریایی زیبا با اون تور قشنگش که پشت سرش توی آب می رقصیده به اونجا رفته و برای خودش یه والس زیبا داشته و حسابی دلبری کرده . یا هوا به قدری تمیز شده که در صد سال گذشته این مورد بی سابقه بوده جوری که ما به این اندازه اکسیژن ترو تمیز وارد ریه هامون نکرده بودیم .

خب از حق نگذریم یه چیزای این کورونای بلا گرفته خوب بوده . مثل همین خونه نشینی که باعث شد اقایونوی که توی عمرشون فقط یه نیمرو درست کرده بودن حالا شیرینی پختن و یه هنر به انگشتای دستشون اضافه شد. اما این وروجک ناقلا باعث شد نتونیم  یه ماچ آبدار از مامان که الان دیگه بی آب شده و مثل یه ارزو شده داشته باشیم یا بغلش کنیم و بچلونیمش، با دوستامون دست بدیم. یا به راحتی در کنار هم بشینیم و بدون اینکه پاکت چیپس و پفکو با کف بشوریم، بازش کنیم و بخوریم. یا وقتی از سر کار بر میگردیم انگارکه

میخواهیم وارد یه جای ایزوله بشیم لباسامونو بدون اینکه ضدعفونی کنیم بریم توی خونه، یا دستها رو انقدر بشوریم که یه انگشت  اضافه در دستمون سبز بشه . وسواس تمیزیی که بعید می دونم به این زودیا بتونیم از دستش خلاص بشیم .

خلاصه اینکه اونقدر زندگیمون عوض شده که هیچکس نمی تونست این سبک از زندگی و به ما ادما تحمیل کنه ،جز؟


برچسب‌ها: عروس دریایی والس ونیز وروجک وسواس کرونا
[ چهار شنبه 10 ارديبهشت 1399 ] [ ] [ پری ها ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 24 صفحه بعد
.: Weblog Themes By موفقیت , انگیزه و علاقه در کسب درآمد :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ پری ها، ویژه دختران و زنان ایران زمین خوش آمدید
لینک های مفید
امکانات وب

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 17
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 28
بازدید ماه : 157
بازدید کل : 8047
تعداد مطالب : 116
تعداد نظرات : 43
تعداد آنلاین : 1